English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3223 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extensible U آنچه قابل گسترش است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
Other Matches
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
audible U آنچه قابل شنیدن است
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
variables U آنچه قابل تغییر است
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
transportable U آنچه قابل حمل است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
controllable U آنچه قابل کنترل است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
alterable U آنچه قابل تغییر است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
variable U آنچه قابل تغییر است
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
flexible U آنچه قابل تغییر است
removable U آنچه قابل جابجایی است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
visible U آنچه قابل دیدن است
movable U آنچه قابل حرکت است
computable U آنچه قابل محاسبه است
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
erasable U آنچه قابل پاک شدن است
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
addressable U آنچه قابل آدرس دهی است
accessible U آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
visually U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
alternative U آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
alternatives U آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
selectable U آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
audio U مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
user U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
visual U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
users U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
visuals U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
computer readable U آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
fixes U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
spreads U گسترش
promotion U گسترش
deployment U گسترش
development U گسترش
developments U گسترش
promotions U گسترش
spread U گسترش
line of deployment U خط گسترش
develop U گسترش
deploy U گسترش
deploys U گسترش
develops U گسترش
deploying U گسترش
propagation U گسترش
extension U گسترش
extensions U گسترش
expanses U گسترش
expanse U گسترش
dispersal U گسترش
expansion U گسترش
widening of capital U گسترش سرمایه
deployment diagram U دیاگرام گسترش
deployment diagram U طرح گسترش
credit expansion U گسترش اعتبار
accrue U گسترش یافتن
accruing U گسترش یافتن
flank development U گسترش جناحی
disposition U ارایشات گسترش
accrues U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
deploying U گسترش یافتن
prompt deployment U گسترش فوری
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
path of expansion U مسیر گسترش
sign extension U گسترش علامت
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
outspread U گسترش یافتن
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
widening of market U گسترش بازار
deployment U تفرقه گسترش
development plan U طرح گسترش
prompt deployment U گسترش مناسب
deploys U گسترش یافتن
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
to develop [into] U گسترش دادن [به]
wide-angle U عدسی گسترش
extensibility U گسترش پذیری
abroad U گسترش یافته
spread U گسترش یافتن
spreads U گسترش یافتن
generation U افرینش گسترش
develops U گسترش وضعیت
generations U افرینش گسترش
vertical expansion U گسترش عمودی
deployed U گسترش یافته
wide angle U عدسی گسترش
to grow [into] U گسترش دادن [به]
expansion path U مسیر گسترش
circumfuse U گسترش یافتن
image speard U گسترش تصویر
to unfold U گسترش دادن
develops U گسترش دادن
develop U گسترش وضعیت
develop U گسترش دادن
bank expansion U گسترش بانکی
expansion U گسترش توسعه
job enlargement U گسترش شغلی
expansible U گسترش پذیر
eco development U بوم گسترش
expansion U گسترش انبساط
bank development U گسترش شبکه بانکی
generates U گسترش یافتن افریدن
redeployment U گسترش مجدد دادن
generate U گسترش یافتن افریدن
flare angle U زاویه گسترش یا گشادگی
expanding industry U صنعت در حال گسترش
automatic volume expansion U گسترش خودکار صدا
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
elater U خاصیت انبساط و گسترش
relocation U تجدید گسترش دادن
spaces U گسترش دادن متن
generated U گسترش یافتن افریدن
space U گسترش دادن متن
dispersion U تفرقه گسترش یکان
redeployment U تجدید گسترش کردن
growth company U شرکت در حال گسترش
generating U گسترش یافتن افریدن
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
To extend the scope of ones activities . U میدان عملیات خودرا گسترش دادن
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding ground U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
problem child U فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
EEMS U در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
incoming U آنچه از خارج می آید
protective U آنچه حافظت میکند
producing U آنچه تولید میکند
lightweight U آنچه سنگین نیست
lightweights U آنچه سنگین نیست
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
auxiliary U آنچه کمک میکند
used U آنچه جدید نیست
knowledge U آنچه دانسته است
authentic U آنچه درست است
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
constant U آنچه تغییر نمیکند
constants U آنچه تغییر نمیکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
auxiliaries U آنچه کمک میکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
unwanted U آنچه لازم نیست
biased U آنچه اریب دارد
contiguous U آنچه اثر می گذارد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
Recent search history Forum search
1frangible
1due amount
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2single gas
1after all
1he booted them off to the isle of the lost
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
2Rowdy
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
1گسترش کالبدی شهر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com